اصفهانیه واستاده بوده دم مسجد، داشته خرما خیرات میكرده.
هركی رد میشده، یك خرما برمیداشته و یك صلوات میفرستاده.
بعد یك مدت، یك بابایی دست میكنه یك مشت خرما برمیداره،
اصفهانیه دستشو میگیره، میگه: هوووی! چه خبرس؟!
یك نفر آدم مردس، اتوبوس كه چپ نكردس
به وبلاگ خود خوش امدید